اعدامی «وفا آذربار، محسن مظلوم، پژمان فاتحی و محمد فرامرزی» به مناسبت اولین سالگرد اعدامشان توسط دولت جمهوری اسلامی ایران
یک سال پیش، در چنین روزی، ۹ بهمن ۱۴۰۲، مقارن با اذان صبح دیگری در زندان رجاییشهر، جمهوری اسلامی ایران عزیزانمان را ناجوانمردانه و برخلاف تمامی اصول اخلاقی و حقوقی جهانی به چوبهی دار سپرد و جان شیرینشان را گرفت.
عزیزانمان در تمامی ایام بازداشت، یا به عبارت صحیح حقوقی آن «ناپدیدسازی قهری»، در مخوفترین و ناشناختهترین بازداشتگاههای وزارت اطلاعات نگهداری میشدند و از کمترین حقوق یک متهم و حتی یک انسان محروم بودند. تمامی فرآیند رسیدگی به پروندهی اتهامی آنان صرفاً سناریوی ساختگی دستگاه امنیتی بود و هیچ انطباقی با حقیقت نداشت. آنان هر روز تا حد مرگ شکنجه میشدند، از حقوق حداقلی متهم حتی بر اساس قوانین ناقص جمهوری اسلامی محروم بودند، از آنها اعتراف اجباری گرفته شد و در دادگاههای نمایشی که یادآور دادگاههای دوران نازی در آلمان بود، محاکمه و به چوبهی دار سپرده شدند.
فردای این قتل حکومتی، در واکنشی کمسابقه و به دنبال فراخوان احزاب، نهادهای مدنی و حقوق بشری، شهرهای کردستان با اعتصابی گسترده، یکپارچه و منسجم، اعتراض خود را به اجرای این حکم غیرانسانی نشان دادند.
از روز ادعایی اعدام توسط مقامات جمهوری اسلامی، ما هیچ اطلاعی از وضعیت عزیزانمان نداریم. آنها نه جنازهها را تحویل میدهند، نه گواهی فوت، حتی بر اساس قوانین خودشان، صادر میکنند و نه محل دفن آنان را اعلام میکنند.
این عمل شنیع، یک جرم بینالمللی است که با سوءنیت مجرمانه همچنان ادامه دارد. میدانیم این انتظار تلخ و بیپایان ما را هزاران خانوادهی دادخواه دیگر در ایران تجربه کردهاند و چه دردی فراتر از اینکه حتی اطلاع نداشته باشی عزیزت، عشقت، که جانش را جلادان جمهوری اسلامی ستاندهاند، کجا به خاک سپرده شده است.
در این راستا، ما خانوادهی جانباختگان هژیر فرامرزی، پژمان فاتحی، محسن مظلوم و وفا آذربار، در اولین اقدام حقوقی خود به گروه کاری ناپدیدسازی قهری سازمان ملل شکایت بردهایم. همچنین، با کمک وکیل خانوادهها، در حال امکانسنجی تمامی سازوکارهای حقوقی موجود در راه دادخواهی بینالمللی هستیم. به همین مناسبت، در روز اول فوریه در شهر کلن آلمان، مسئلهی مبارزه با ناپدیدسازی قهری اجساد و سازوکارهای دادخواهی در این خصوص را با حضور صاحبنظران به بررسی خواهیم گذاشت.
ما، بهعنوان بخشی از خانوادهی بزرگ دادخواهان، بر خود فرض میدانیم که نهتنها برای عزیزان خویش دادخواهی کنیم، بلکه صدای رسای تمامی قربانیان این رژیم ضدانسان باشیم و تا برقراری عدالت برای خود و تمامی خانوادههای دادخواه از پا ننشینیم.
طی روزهای گذشته، در حالی که بار دیگر سایهی شوم احکام اعدام بر فعالان سیاسی و مدنی سنگینی میکند، مردم کردستان بار دیگر در اعتراض به صدور حکم ناعادلانهی اعدام برای «پخشان عزیزی» و «وریشه مرادی» دست به اعتصابی پیروزمندانه زدهاند.
این اعتصاب نهتنها جلوهای از همبستگی و مخالفت با این مجازات غیرانسانی بود، بلکه نشاندهندهی ریشههای مستحکم اعتقاد به کرامت انسانی، آزادی و حقوق بشر در فهم جمعی مردم کردستان است.
با وجود این واکنش منسجم جمعی، واکنش حاکمیت چیزی جز افزایش سرکوب، بازداشتهای خودسرانه و ربودن فعالان مدنی نبود. احضارهای گسترده و دستگیری کاسبکاران و شرکتکنندگان در اعتصاب، تلاشی آشکار برای ارعاب جامعه و خاموش کردن ندای عدالتخواهی است.
ما، با تأکید بر پایبندی به اصول انسانی و عدالتطلبی، خواستار آزادی فوری و بیقیدوشرط تمامی بازداشتشدگان این اعتصاب مدنی هستیم. حق اعتراض و اعتصاب از جمله حقوق بنیادین بشر است که دولت ایران، بهعنوان یک دولت متعاهد به میثاق حقوق مدنی و سیاسی، بهویژه مادهی ۲۱ این میثاق، مکلف به رعایت و تضمین آن است.
آزادیخواهان جهان، نهادها و فعالان حقوق بشر، ما امروز برای دادخواهی به پا خاستهایم و حمایت همگی شما را در این راه مبارزه طلب میکنیم تا جمهوری اسلامی ایران را ناچار به پاسخگویی کرده و به میدان محاکمهی بینالمللی بکشانیم.
ما حمایت شما را برای ساختن آیندهای عادلانه و انسانیتر میخواهیم تا بتوانیم از قتلهای حکومتی بیشتری جلوگیری کنیم. حق بر حیات، اساس برخورداری از دیگر مصادیق حقوق بشر است. ما میخواهیم نگذاریم جمهوری اسلامی به سلب حیات مردممان ادامه دهد.
ما میخواهیم فصلی دیگر از جنبش دادخواهی بینالمللی را علیه حکومت ضد انسان جمهوری اسلامی رقم بزنیم.
کمپین دادخواهی برای چهار زندانی سیاسی کُرد اعدامی
۹ بهمن ۱۴۰۳ (۲۸ ژانویه ٢٠٢٥)
کلن – آلمان